هرگز نخواستم که تورو با کسی قسمت بکنم
یا از تو حتی با خودم یه لحظه صحبت بکنم
هرگز نخواستم که به داشتن تو عادت بکنم
بگم فقط مال منی به توجسارت بکنم
اینقدر ظریفی که با یه نگاه هرزه میشکنی
اما تو خلوت خودم تنها فقط مال منی
ترسم اینه که رو تنت جای نگاهم بمونه
یا روی بیشه چشات غبار آهم بمونه
تو پاک و ساده مثل خواب حتی با بوسه میشکنی
شکل همه آرزوهام تجسم خواب منی
حتی با اینکه هیچکسی مثل من عاشق تو نیست
پیش تو آینه چشمام حقیره لایق تو نیست
هرگز نخواستم که به داشتن تو عادت بکنم
بگم فقط مال منی به توجسارت بکنم
شب عاشقیست یارا بنشین برابر من
تو چه کرده ای که با تو شده عشق تار و پودم
تو چه کرده ای که عمریست پی تو در سجودم
تو چه کرده ای که عمری ز پی ات دویده ام من
بخدا قسم که با تو به خدا رسیده ام من
چه شکسته ایستادی چه شکسته تر پریدی
به طواف عاشقان حرم خدا رسیدی
از خانه بیرون میزنم اما کجا امشب شاید تو میخوانی مرا در کوچه ها امشب
پشت ستون سایه ها روی درخت شب می جویم اما نیستی در هیچ جا امشب
ای ماجرای شعر و شبهای جنون من آخر چگونه سر کنم بی ماجرا امشب
میدانم آری ، نیستی ، اما نمیدانم بیهوده میگردم بدنبالت چرا امشب
هر شب تورا بی جستجو میافتم اما نگذاشت بیخوابی بدستانم تورا امشب
هر شب صدای پای تو می آمد از هر چیز حتی ز برگی هم نمی آید صدا امشب
هان سایه ای دیدم، شبیهت نیست اما حیف ای کاش میدیدم به چشمانم خطا امشب
امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه
بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب
گشتم تمام کوچه ها را یک نفر هم نیست شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب
طاقت نمیارم تو که میدانی از دیشب باید چه رنجی برده باشم بی تو تا امشب
ای ماجرای شعر و شبهای جنون من آخر چگونه سر کنم بی ماجرا امشب
ای قشنگترین شعر و غزل اسمتو عشقه
ای دردونه دور ازدغل مهرتو عشقه
تو سقوط محضم اومدی گفتی میمونی
گفتی عاشقی، شمع دلم عشقتو عشقه
یاورم شدی وقتی از تنها ئی میسوختم
وقتی اومدی که چشم به جاده ها میدوختم
مهمون تموم خلوتهام شدی از اون روز
ای حرمت هر نیاز من، نازتو عشقه
ای حادثه شیرین عمرم با تو زنده م
عمری واسه پیدا کردنت آواز میخوندم
تو هر نت آهنگ دلم تورو میدیدم
تو هر نفسم یاد توام، یادتو عشقه
این مهمه که دیدمت و حرفت شنیدم
فهمیدم که بیخودی نبود پی ت دویدم
دوری اگه ، نزدیکم و با منی همیشه
قربون وجود اون رخ ماهتو عشقه