-
خدا و عشق و تو و من
یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1384 20:43
بیا بریم به جائی که فقط من و تو باشیم و دعا یه جائی اندازه ما به قدر ما نور و هوا یه جائی که غم نباشه فرصتمون کم نباشه نفس درش سم نباشه نفرتی از هم نباشه لقمه نون حلال و پاک ، سبزه ویه گلدون خاک کلبه و حوض وچمن، خدا وعشق وتوومن
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 14 آذر‌ماه سال 1384 13:40
مثل ستاره در سایه سارصبح پا بپای رفتن و نوشتن مثل ابر که میل بارش دارد مثل گل که تشنه عطرافشانیست ما رها شدیم که این خود اتفاق است آن لحظه سر زدن از خویش
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1384 11:45
عاشقم من عاشقی بیقرارم کس ندارد خبر از دل زارم آرزوئی جز تو در سر ندارم من به لبخندی از تو خرسندم مهر تو ای مه آرزومندم بر تو پایبندم از تو وفا خواهم من زخدا خواهم تا به رهت گذارم جان تا به تو پیوستم از همه بگسستم بر تو فدا سازم جان
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 28 آبان‌ماه سال 1384 13:37
هرگز نخواستم که تورو با کسی قسمت بکنم یا از تو حتی با خودم یه لحظه صحبت بکنم هرگز نخواستم که به داشتن تو عادت بکنم بگم فقط مال منی به توجسارت بکنم اینقدر ظریفی که با یه نگاه هرزه میشکنی اما تو خلوت خودم تنها فقط مال منی ترسم اینه که رو تنت جای نگاهم بمونه یا روی بیشه چشات غبار آهم بمونه تو پاک و ساده مثل خواب حتی با...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 23 آبان‌ماه سال 1384 14:42
تو ستاره غریبی تو شکوه باور من شب عاشقیست یارا بنشین برابر من تو چه کرده ای که با تو شده عشق تار و پودم تو چه کرده ای که عمریست پی تو در سجودم تو چه کرده ای که عمری ز پی ات دویده ام من بخدا قسم که با تو به خدا رسیده ام من چه شکسته ایستادی چه شکسته تر پریدی به طواف عاشقان حرم خدا رسیدی
-
[ بدون عنوان ]
پنج‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1384 14:31
پرنده پرواز نمی خواست به دستانی که پرش میداد عاشق بود
-
[ بدون عنوان ]
سه‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1384 00:12
از خانه بیرون میزنم اما کجا امشب شاید تو میخوانی مرا در کوچه ها امشب پشت ستون سایه ها روی درخت شب می جویم اما نیستی در هیچ جا امشب ای ماجرای شعر و شبهای جنون من آخر چگونه سر کنم بی ماجرا امشب میدانم آری ، نیستی ، اما نمیدانم بیهوده میگردم بدنبالت چرا امشب هر شب تورا بی جستجو میافتم اما نگذاشت بیخوابی بدستانم تورا امشب...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 7 آبان‌ماه سال 1384 07:54
ای قشنگترین شعر و غزل اسمتو عشقه ای دردونه دور ازدغل مهرتو عشقه تو سقوط محضم اومدی گفتی میمونی گفتی عاشقی، شمع دلم عشقتو عشقه یاورم شدی وقتی از تنها ئی میسوختم وقتی اومدی که چشم به جاده ها میدوختم مهمون تموم خلوتهام شدی از اون روز ای حرمت هر نیاز من، نازتو عشقه ای حادثه شیرین عمرم با تو زنده م عمری واسه پیدا کردنت...
-
[ بدون عنوان ]
پنج‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1384 14:26
حرفهای ما هنوز ناتمام تا نگاه می کنی وقت رفتن است باز هم همان حکایت همیشگی پیش از آنکه با خبر شوی لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود ای ای دریغ و حسرت همیشگی ناگهان چقدر زود دیر می شود
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 30 مهر‌ماه سال 1384 18:47
هیچ کسی مثل من و تو زنده در هوای هم نیست هیچ کسی مثل من و تو جفت هم نیمه هم نیست نباید بین من و تو نفسی فاصله باشه وقتی میتونه جدائی قصه دلتنگی باشه بیا تا با هم بسازیم خونه عشقو همیشه وا کنیم پنجره هاشو رو به مهتاب و ستاره من وتو با هم میتونیم پلی تا خورشید بسازیم تا به فردائی دوباره شب رو یک نفس بتازیم چرا بی همدیگه...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1384 17:04
عاشق بودن را نه بر حسب شعار که به حکم پروردگار خواهم آموخت آنگونه مشکی را رنگ عشق می دانستم که خداوند را منبع عشق و تن پوش خانه خداوند را رنگ عشق دیدم و فراموش نخواهم کرد دعای بزرگی که فرمود: خدایا به هر که دوست میداری بیاموز که عشق از زندگی کردن برتر است و به هر که دوست تر میداری بچشان که دوست داشتن از عشق بهتر ما به...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1384 17:21
همیشه از نگاه تو با تو عبور میکنم از اینکه عاشق توام حس غرور میکنم دوباره با سلام تو تازه تازه میشوم با نفس ساده تو غرق ترانه میشوم با تو ستاره میشوم از سایه های ملتهب همیشه میگریختم با رفتن تو هر نفس بغض دوباره میشوم ناجی شام شوکران با دل عاشقم بمان به حرمت حضور تو چون تو یگانه میشوم خانه به خانه دیدمت همچو فسانه...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1384 17:17
بنام او که سرچشمه همه خوبیهاست سلام من این وبلاگ رو بنام خدا شروع میکنم و به تو تقدیم میکنم که قالب زیبای وبلاگ نتیجه زحمات توست تو که دوستت دارم ای بهترین، ای که معنای دوستی پاک را به من نشان دادی نمیدانم چه بگویم از مهربانیهایت یا از دنیای ساده صداقتت نمیدانم اما میدانم آنقدر خوبی که خوبیها هم از تو شرمنده اند با...